پوتین و دیپلماسی عمومی روسی
http://shahrara.com/1392,6,25.html
پوتین و دیپلماسی عمومی روسی
گسترش ارتباطات، همه چیز حتی دیپلماسی را دگرگون کرده است. امروزه برای تامین منافع ملی و دستیابی به اهداف، فقط کافی نیست که مانند گذشته روسایجمهور و وزیران خارجهشان پشت درهای بسته یکدیگر را متقاعد کنند، بلکه علاوه بر اقناع سیاستمداران باید افکار عمومی را هم همراه کرد. همراهی افکار عمومی با یک ایده به معنای ایجاد فشار بر مخالف آن است تا کوتاه بیاید و مخالفت نکند.
کاری که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در هر دو سطح انجام میدهد؛ از طریق دیپلماسی و حضور در مجامع بینالمللی مانند جی 8 و جی 20 درصدد همراه کردن سران جهان است و با نگارش تحلیل و انتشار آن در یکی از پرمخاطبترین روزنامههای آمریکایی به دنبال متقاعدسازی و دستکم ایجاد تردید درباره جنگ در میان عموم مردم آمریکا و جهان.
چند روز پیش پوتین در یادداشتی که در روزنامه نیویورکتایمز منتشر شد با مردم جهان درباره حمله نظامی احتمالی آمریکا به سوریه سخن گفت.
اهم تلاش پوتین در این یادداشت ابراز ابعاد دیگر حمله به سوریه و پیامدهای آن برای افکار عمومی آمریکا و جهان بود.
ژست او در این نامه، فیلسوفی آرمانگرا، اندیشمندی تاریخشناس و حقوقدانی فراملی است که به فکر مصالح عموم جهانیان و نظم دنیاست، نه رئیسجمهوری که با طمعکاری و ریا برای افزایش منافع ملی کشورش چانه میزند و نیرنگبازی میکند.
پوتین در یادداشت خود چگونه استدلال کرد؟
نخست، رئیسجمهور روسیه تاکید میکند که میخواهد «مستقیم با مردم آمریکا» و بعد با «رهبران سیاسی آن» صحبت کند و آن را «با اهمیت» میشمارد؛ و این همان کاری است که اوباما در نخستین پیام نوروزیاش برای ایرانیان انجام داد.
فروپاشی سازمان ملل بعید نیست
پوتین سعی میکند پیشینه تشکیل سازمان ملل متحد را به اختصار بازگو کند و با لحنی عاقبتاندیش میگوید: هیچکس نمیخواهد «سازمان ملل» به علت فقدان قدرت نفوذ واقعی، به سرنوشت «جامعه ملل» مبتلا شود.
پوتین هشدار میدهد که «اگر کشورهای اثرگذار (آمریکا)، سازمان ملل را نادیده بگیرند و بدون تصویب شورای امنیت دست به اقدام نظامی بزنند» فروپاشی سازمان ملل هم بعید نیست.
عواقب هفتگانه حمله به سوریه
پوتین نتایج حمله به سوریه را برای افکار عمومی بیان میکند:
* قربانی شدن بیش از پیش افراد بیگناه
مهم نیست که چگونه به اهداف حمله میشود و چقدر تسلیحات پیشرفتهاند؛ اما تلفات غیرنظامی (کودکان و سالخوردگان) همانهایی که حملات به منظور حفاظت از آنها انجام میشود، اجتنابناپذیر است.
* گسترش درگیریها به خارج از سوریه
* افزایش خشونت
* ایجاد موج جدیدی از تروریسم
* تضعیف تلاشهای چندجانبه برای حلوفصل مسئله هستهای ایران و مناقشه فلسطینی-اسرائیلی
* بیثباتتر شدن خاورمیانه و شمال آفریقا
*ویران شدن کل نظام قوانین و ترتیبات بینالمللی
فریب نخورید! جنگ برای دموکراسی نیست
حاکمان آمریکا برای همراهسازی افکار عمومی و جلب رضایت مردم آمریکا برای جنگافروزیهایشان هدف خود را حقوق بشر، دموکراسی و آزادی اعلام میکنند. پوتین تلاش میکند این ادعا را درباره سوریه خنثی سازد و مینویسد: سوریه شاهد نبرد برای دموکراسی نیست؛ بلکه نظارهگر نزاع مسلحانهای بین حکومت و مخالفان است آن هم در کشوری چنددینی. تعداد طرفداران دموکراسی در سوریه کم است؛ اما جنگجویان القاعده و افراطگرایان غیر سوری با حکومت میجنگند.
به بازگشت تروریستها فکر کردهاید؟
پوتین از منزل بعدی تروریستهای خانه به دوش پس از پایان جنگ سوریه (با اسد یا بدون اسد)، سوال میکند: «صدها شبهنظامی از کشورهای عربی و غربی و حتی روسیه، در سوریه میجنگند. آیا آنها با تجربیاتی که در سوریه اندوختهاند به کشورهایمان بازخواهند گشت؟
مدافع قانون و نظم هستم و نه سوریه
پوتین مانند اوباما وارد دعوای بیفرجام و اکنون اثباتناپذیر استفاده یا عدم استفاده تسلیحات شیمیایی از سوی حکومت سوریه نمیشود و رویکرد کلانتر و عمیقتری را برمیگزیند و میگوید: از قوانین بینالمللی حمایت میکنیم، نه حکومت سوریه.
رئیسجمهور روسیه وانمود میکند که دعوا فراتر از منافع روسیه و آمریکاست، و موضوع اصلی «نظم جهانی و حفظ قانون» است و میگوید: «قانون هنوز قانون است» و فرجام نقض قانون جز «سُرخوردن روابط بینالمللی در هرجومرج» نیست.
او مواد ابتدایی منشور ملل متحد را یادآوری میکند که «استفاده از زور» را تنها برای «دفاع از خود یا با تصمیم شورای امنیت» مجاز دانسته و هرگونه اقدام دیگری را غیرقابل قبول و به مثابه «تهاجم» اعلام کرده است.
پوتین، نتیجه روانشناختی حمله به سوریه در اذهان عمومی را این میداند که اگر نتوان روی قوانین بینالمللی حساب باز کرد، پس برای تضمین امنیت، باید راههای دیگری یافت و بدین ترتیب کشورها برای تامین امنیت خود به دنبال دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی خواهند رفت؛ یعنی به صورت منطقی مردم جهان به این نتیجه میرسند که «اگر بمب داشته باشید، هیچکس به شما آسیب نمیرساند.»
پوتین، جنگافروزی آمریکا را در تضاد با شعارهای این کشور میداند و طعنه میزند: در عالم واقع، پیمان عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی NPT تضعیف میشود و ما صرفا درباره ضرورت تقویت این پیمان حرف میزنیم.
گاز شیمیایی، بهانه است
پوتین به صورتی مجهول از «حمایت تسلیحات خارجی» به مخالفان سوریه یاد میکند. او تروریستها را مسئول استفاده از تسلیحات شیمیایی اعلام کرده و میگوید: انگیزه آنها این است که «رؤسای خارجی قدرتمند خود را وادار به مداخله کنند».
او با توجه به حساسیت مقامات کاخ سفید و تعهد آنها در قبال امنیت رژیم صهیونیستی هشدار میدهد که شاید هدف بعدی حمله شیمیایی شبهنظامیها، اسرائیل باشد.
آمریکا الگوی وحشیگری شده، نه دموکراسی
پوتین، آشکارا از سیاست خارجی کاخ سفید در دهه اخیر انتقاد کرده و میگوید: برای آمریکا مداخله نظامی، «امری عادی» شده است. پوتین میپرسد که آیا این مداخلهها به نفع آمریکا است؟ و خود پاسخ می دهد: شک دارم.
پوتین، تصویر جهانی نسبت به آمریکا را به آمریکاییها گوشزد میکند و میگوید دیگر به «شما به عنوان الگوی دموکراسی» نمینگرند؛ بلکه آمریکا را کشوری میدانند که تنها به استفاده از زور متکی است و با شعار «یا با ما یا برما» ائتلاف تشکیل میدهد.
رئیسجمهور روسیه، بیثمری لشگرکشی آمریکا را یادآوری میکند و پیامد جنگافروزی ایالات متحده را «سرگیجه» در افغانستان، نامعلوم بودن فردای عقبنشینی نیروهای بینالمللی از این کشور، تقسیم لیبی در میان قبایل و فرقهها، ادامه جنگ داخلی در عراق و... عنوان میکند و از آمریکاییها میپرسد «چرا حکومت آمریکا میخواهد اشتباهات گذشته را تکرار کند؟»
برای زنده نگاه داشتن امید همکاری کنیم
روسیه و آمریکا مسائل متعددی دارند. پوتین میگوید اگر در زمینه سوریه با آمریکا به توافق برسد، امید است سایر مسائل هم حل شود: اگر گزینه حمله به سوریه را از روی میز برداریم، اعتماد دو جانبه تقویت میشود و درها را برای همکاری درباره موضوعات حیاتی دیگر گشوده خواهد شد.
آمریکاییها تافته جدابافته نیستند
پوتین در پاراگراف آخر یادداشت خود به اظهارات اوباما اشاره کرده و میگوید با «استثناییگرایی آمریکایی
American Exceptionalism» مخالف است و تشویق مردم به اینکه خود را استثنایی ببینند، بسیار خطرناک.
اوباما با خودشیفتگی گفته بود که سیاست آمریکا «آن چیزی است که آمریکا را متفاوت میسازد، چیزی که ما را استثنایی میکند.»
استثنایی نیستید؛ خداوند همه را برابر آفریده
افسر سابقK G B یا برای تحریک احساسات دینی آمریکاییها و مومنان جهان یا به صورت قلبی از پاپ و نامهاش هم یاد میکند و با ذکر نام پروردگار، یادداشت خود را خاتمه میدهد: همه متفاوت هستیم؛ اما زمانی که از خداوند طلبرحمت میکنیم، نباید فراموش کنیم که خداوند همه را برابر آفریده است.
رضا دانشمندی کارشناس ارشد علوم سیاسی